●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

لب گشودی و من محو یک سلام شدم

و بی مقدمه درگیر این درام شدم

ورق زدی و تمام دلم به حرف افتاد

ورق زدی و به حرف تو زود خام شدم

چه سطرهای عزیزی که رد شدی از من

چه فصلهای قشنگی که نردبام شدم

دو فصل خواندی و ول کردی انتهایم را

دو فصل رفتی و پنداشتی تمام شدم

ورق ورق شدم و در غروب بُر خوردم

و در مسیر عبور تو قتل عام شدم

غرور ساکت من در مرور ساده تو:

مرا درست نخواندی و من حرام شدم




ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی